کد مطلب:278568 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

گفتار ما
این روایات درصدد بیان این مطلب است كه ابتلاء و آزمایش و سرافراز در آمدن از آنها میدان رشد انسانی، بازگشت به سوی پروردگار و مبنای رسیدن به درجات و كمالات است.

مطلب دیگری كه از این روایات فهمیده می شود راه رهایی از تنگناها و مصیبتها در دوره ی غیبت و چگونگی حركت در مسیر خالی از آفات و شبهات مربوط به طولانی شدن غیبت و فتنه های آن است.

البته، هرچیز فهم دین آشنایی می داند كه توصیه امام به درخواست و دعا در روایت دوازدهم، فقط مقصود ادای كلمات و لقلقه ی زبان نیست، هر چند كه خواندن دعا هم ثواب مخصوصی دارد، بلكه منظور توجه قلبی دائمی به معنی و مفهوم این دعا و توجه به این است كه در دوره ی غبیت، امر دین و دینداری و اعتقاد صحیح به غیبت و امامت كار دشواری است كه فقط از آدم اهل یقین و با استقامت ساخته است.

تنها، كسی كه از دریای معرفت پروردگار چشیده باشد و به قلزم شناخت پیامبر و ائمه و امام غایب علیهم السلام دستی رسانده و از كجراهه های گمراهی و سرگردانی



[ صفحه 104]



پرهیز كرده باشد، سختیهای دوره ی غیبت را به آسانی تحمل خواهد كرد و ناباوریها، برایش به یقین مبدل خواهد شد. [1] بعضی از احادیث فصل سوم از باب دوم نیز بیانگر همین مطلب است.



[ صفحه 105]




[1] در ذيل حديث دهم آمده است كه: «انتظار الفرج من اعظم الفرج»، انتظار فرج، بزرگترين فرج است؛ يا، بخش زيادي از فرج است.

شايد از اين بيان امام عليه السلام بتوان نتيجه گرفت كه وظيفه ي عمده ي شيعه، انتظار فرج است، نه روز شماري به اصطلاح معمول، نه تعيين وقت كردن، نه اشكال و ايراد وارد كردن به علائمي از ظهور كه محقق شده يا نشده و نه فقط ادعاي دوستي حضرت مهدي عليه السلام.

و نيز همان طور كه از روايت دوم، پنجم و نهم و روايات ديگر فهميده مي شود، انتظار، يك زندگي همراه با تقوا، ورع، محاسن اخلاق، اعتقاد به غيبت، توجه جدي و دائمي به حضرت مهدي و غيبت آن جناب و تولي و تبري به معني واقعي است.

در روايت هشتم و روايات مشابه آن فرموده اند كه شخص عارف به امام و منتظر ظهور، اگر عمرش به زمان ظهور هم نرسد، دير و زود شدن زمان ظهور، برايش ضرري ندارد؛ بنابراين معلوم مي شود كه براي ما، مهمترين مساله، انتظار فرج است و ياد گرفتن مفهوم انتظار، و زندگي كردن بر طبق آن.

در حال حاضر، براي ما، از اصل فرج مهمتر، انتظار فرج و توجه عميق به اين است كه حجت خدا در روي زمين زنده، با ما وشاهد و ناظر اعمال ما و واسطه ي فيض بين خدا و ماست. فرج به خداوند مربوط است كه هر موقع صلاح بداند عملي خواهد شد، و انتظار فرج به ما مربوط است. ما بايد تكليف خودمان را خوب انجام دهيم، خداوند به حكمت خدايي و مصالح بندگان بهتر واقف است و چيزي از علم او خارج نيست.

در بقيه ي معارف نيز، مطالبي شبيه اين مطلب وجود ندارد. مثلا ما بايد دعا كردن و درخواست و شرايط آن را ياد بگيريم و درست عمل كنيم، استجابت با رب العالمين است و او خود به مصالح بندگان آگاه است اينكه بنده به جاي دعا و تضرع، براي خداوند تكليف معين كند، خلاف بندگي است.

در زيارت شريف امين الله مي خوانيم: «خدايا! درهاي اجابت به روي بندگان باز است، و دعاي كسي كه تو را مي خواند مستجاب است، و توبه ي انابه كنندگان به درگاهت، قبول است، و گريه ي گريه كنندگان، مورد رحمت است و...و سرچشمه هاي آب براي تشنگان، جوشان است...» و از اينجا معلوم مي شود كه ما بايد دعا كردن، توبه و گريه كردن را بياموزيم، استجابت، قبول و رحمت، پيشاپيش تضمين شده است، ما بايد تشنگي بياموزيم و تشنه بودن را تجربه كنيم، دنبال آب رفتن لازم نيست، جوشش سرچشمه هاي آب، قبلا انجام گرفته است، و اگر از اين سرچشمه ها بهره اي نمي بريم، علت آن، تشنه نبودن است و نه نبودن آب؛ به دروغ اظهار تشنگي مي كنيم، اگر تشنگي حاصل شود، سرچشمه هاي آب، از همه جا فوران مي كند، به قول مولوي:



آب كم جو تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست



اگر ما نياز به مهدي را در خود نيابيم و جدي نگيريم، و از منتظران واقعي به حساب نياييم، حتي اگر آن حضرت تشريف بياورد، بهره ي كامل را نخواهيم برد، زيرا او طبيب دردمندان است، و بيدردها يا كساني كه درد احساس نمي كنند از مراجعه به طبيب، خود را بي نياز مي دانند.



طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك

چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند



مترجم.